حرفهای بامزه کیارش درسال جدید
خدای مهربون توراشکرکه کودکی رادرآغوشم نهادی تاباهربارنگریستن به اوتوراسپاس گویم من گفتم غذا چقدرخوشمزه بودکیارش توگفتی نوش جونت دایی علی گفت من 206 برات پیدانکردم اشکال نداره چیزدیگه برات بخرم بعدتوگفتی اشکال نداره یه 206 بخر(درضمن عمومهدی برات 206 پیداکرد) خونه روتمیزکرده بودم به باباگفتم مواظب باش خونه کثیف نشه توازقبل ازباباشنیده بودی گفتی وای دوباره داستان شروع شد سرمیزبه من گفتی مامان مثلاٌ به من بگوکیارش بروآب بیار من هم بهت گفتم کیارش بروآب بیارگفتی نه نمی تونم دستم روغنی هی من وباباروبوس می کردی می گفتی آدامس مهربونی خوردم ...
نویسنده :
مامان سحر
16:28
دکتراطفال ودکتردندانپزشک کیارش
دکتراطفال کیارش ازبدو تولدتابه الان دکتردندانپزشک کیارش که اولین بارسه سال وهشت ماه داشتی ودندان جلوی توپوسیده شده بود ...
نویسنده :
مامان سحر
15:40
وضعیت رشد کیارش
یک ماهگی : 4/800 56 سانتی متر دوماهگی : 5/500 58 سانتی متر سه ماهگی : 6/500 61 سانتی متر چهارماهگی : 7 64 سانتی متر پنج ماهگی&nbs...
نویسنده :
مامان سحر
15:35
عکس پسرعمه های کیارش
کیارش همیشه می گه که آرین کوچولو پسرمنه وبهشادبعضی موقعها دادشمه گاهی هم می گی بهشادپسرمه وکیارش خیلی دوستشون داره این عکس خیلی بامزه بودهرکدوم 2 تاسیب دستشون بودرومیزنشسته بودندوگازمی زدندومی خندیدند. ...
نویسنده :
مامان سحر
15:31
عکس آرایشگرکیارش
شروع کلاسهای خلاقیت هنرکده بادبادک
شهریور89 : توی این ماه بردمت کلاس هنروخلاقیت پرندجون وخیلی کارهابودکه تودوست داشتی وبابچه هابازی می کردی .اول کلاس هنربودوآموزش یه خلاقیت وبعدبازی دسته جمعی که توزیاددوست نداشتی ودرآخر آی آی قصه قصه نون وپنیرپسته بچه ها همه نشسته وقصه وکتاب بودوگاهی هم نقاشی با موزیک داشتیدو4 ترم هم کلاس موسیقی می رفتی با پروانه جون که استقبال می کردی ولی جلوی کسی نشون نمی دادی ومی گفتیم انجام بده نمی دادی . بعضی ازعکسهای کلاس پرندجون شهریور90 : شروع مهدکودک به طورجدی 15 شهریور1390 ودرهمون هنرکده بادبا...
نویسنده :
مامان سحر
14:27
کلمات بامزه
دربیست ماهگی : سحر = ییر آدامس = آنام مهدی = میدی خرگوش = هویج شیدا = شی دا ...
نویسنده :
مامان سحر
19:59
تولدهای کیارش
تولدیکسالگی : اولین باری که توروآرایشگاه بردیم وتولدت روخونه مامان شیرین وباباعادل گرفتیم . تولد2سالگی : توروبردیم آتلیه تخت جمشیددرفلکه اول وشام مهمونهای عزیزمون روبردیم رستوران نویددرضمن تولد عمه راحله هم بود. تولد3سالگی : مامان وباباتوروبردند آتلیه سهرودی وشام با مهمانهارفتیم رستوران شاندیز. ...
نویسنده :
مامان سحر
12:22